درباره تولید محتوا

تولید محتوا

تولید محتوا  دغدغه‌ی تازه‌ای نیست، تقریباً از زمانی که صنعت چاپ به وجود آمد و ظرفیت تولید محتوا از تقاضای محتوا پیشی گرفت، تولید محتوا و پیدا کردن محتوای مناسب برای نشر به یک چالش جدی تبدیل شد.

صنعت نشر در اروپا بلافاصله پس از اختراع ماشین چاپ، به سراغ چاپ انجیل رفت که هم کسی مدعی دریافت حق‌التالیفش نبود و هم متقاضیان فراوان داشت، اما بعد از مدت کوتاهی با جدی‌تر شدن ماجرای تولید محتوا دیگر نمی‌شد به کتاب‌های سنتی موجود اکتفا کرد. بنابراین تقاضا برای تولیدکنندگان محتوا زیاد شد و فعالیت‌های تخصصی مربوط به این رشته هم شکل گرفتند.پ؛
سردبیرهای نشریات موضوعات مناسب برای تولید محتوا را پیدا می‌کردند و سپس به سراغ سفارش تولید محتوا می‌رفتند. بخش زیادی از تولید محتوا در آن زمان توسط «نویسندگان استخدام‌شده در نشریات» انجام می‌شد. اما به تدریج، نویسندگان فریلنسر هم زیاد شدند؛ کسانی که پس از دریافت سفارش تولید محتوا، بر اساس سلیقه و خواست کارفرما مطلب می‌نوشتند.

بنابراین می‌توان گفت شرکتهای انتشاراتی بر پایه محتوا شکل گرفتند و نخستین کسانی بودند که با سفارش تولید محتوا به نویسندگان، این صنعت را خلق کردند.

تعریف محتوا

بهترین تعریفی که از محتوا خوندم توی نوشته های محمدرضا شعبانعلی بود؛ بخشی از مقاله ای که محمدرضا در سال 92 منتشر کرده رو بخونید تا با محتوا و اهمیتش بیشتر آشنا بشید:

… در مقطعی از زمان، دغدغه‌ی بشر، ابزار ساختن بود، ابزار حکاکی، ابزار شکار، ابزار حرکت، ابزار تراشیدن و خرد کردن سنگ، چرخ به عنوان ابزار حرکت.

پس از مدتی استفاده بیشتر و بهتر از آن ابزار دغدغه‌اش شد. حالا «فکرآوری» اولویت داشت. چه چیزی را حکاکی کند؟ بر روی کدام دیوار؟ کدام حیوان را شکار کند؟ با چرخ‌های ساخته‌ شده، کالاهای خود را به سمت کدام سرزمین حمل کند؟ با سنگ‌های تراشیده، کاخ بسازد یا معبد؟

نوسان بین «فن‌آوری» و «فکرآوری»، همواره در تاریخ بشر دیده می‌شود.

گاهی «فن‌آوری» جلوتر بوده و گاهی «فکرآوری». اگر چه هر یک جلوتر افتاده،‌ به ناچار ایستاده است تا دیگری به پایش برسد و مسیر را در مجاورت یکدیگر ادامه دهند.

آنها که در فضای دیجیتال کار و زندگی کرده‌اند، خوب به خاطر دارند که نخستین نسل وب، چیزی از جنس «فن‌آوری» بود و نسل بعد که به «وب دو» معروف شد، بیشتر از فن‌آوری به مدل فکری و ذهنی جدید تاکید داشت. مفاهیمی مانند مشارکت کاربران و بازخورد گرفتن و شبکه‌های اجتماعی و سایر ایده‌های مشابه….

تولید محتوا در عصر رسانه های الکتریکی و الکترونیکی

بعد از کتاب و روزنامه، رسانه‌های الکتریکی – یعنی رادیو و تلویزیون – اختراع شدند. حالا تولید محتوای صوتی و تصویری هم اهمیت پیدا کرده بود.

همان زمان گروهی از تحلیل‌گران رسانه به این فکر افتادند که باید نقش محتوا، تولید محتوا و حاشیه‌های آن جدی گرفته شود. نورمن آنجل، مارشال مک لوهان، نیل پستمن، ژان بودریار و اروینگ گافمن از جمله‌ی این تحلیل‌گران بودند.اما ظاهراً تا زمانی که وب و شبکه های اجتماعی اختراع نشده بودند، دغدغه‌ی تولید محتوا آن‌قدر عمومیت پیدا نکرده بود. در حال حاضر تولید محتوا آن‌قدر فراگیر شده که آموزش آن به مقطع پیش از دانشگاه رسیده است. در کشور خودمان نیز آموزش و پرورش این را نیاز جدی گرفته و «درس تولید محتوای الکترونیک و برنامه سازی» در پایه دهم کامپیوتر تدریس می‌شود. اما با ارزان شدن تکنولوژی دیجیتال و فراگیر شدن دسترسی به ابزارهای تولید محتوا (موبایل، دوربین دیجیتال، لپ‌تاپ، اینترنت، وب و سایر ابزارهای مشابه) چالش جدیدی در فضای محتوا ایجاد شد.

شغل تولید محتوا چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟

همان‌طور که در ابتدای این مطلب اشاره شد، تولید محتوا می‌تواند محدوده‌ی گسترده‌ای از فعالیت‌ها را در بر بگیرد: از کسی که چند قرن پیش مشغول نوشتن یک کتاب خطی بوده تا کسی که امروز با انتشار پست و لایو و استوری به تولید محتوا در اینستاگرام مشغول است، همگی به تولید محتوا مشغول هستند.

اما جدای از این معنای گسترده و عام، کار تولید محتوا امروز یک معنای خاص هم پیدا کرده و آن تولید محتوای الکترونیکی است.حتی امروزه مجموعه‌های بسیاری تحت عنوان آژانس تولید محتوا و نیز شرکت تولید محتوا مشغول کار هستند که تولید محتوا را از یک فعالیت فردی فراتر برده‌اند و با انجام تخصصی این کار، هزینه تولید محتوا را کاهش داده‌ و سرعت این کار را بیشتر کرده‌اند.این شرکت‌ها بسته به توانمندی تیم تولید محتوا و استراتژی خود، ممکن است صرفاً به یک فعالیت محدود (مثلاً تولید محتوای ویدیویی یا محتوای متنی) محدود شده یا تولید همه نوع محتوای الکترونیکی برای سایت‌ها و شبکه های اجتماعی را بر عهده بگیرند.

[ مطالعه‌ی بیشتر در مورد محتوا در متمم: شغل تولید محتوا چیست؟ ما از کارشناس تولید محتوا چه انتظاراتی داریم؟ ]

تولید محتوا و نوشتن

تولید محتوا بیشتر یک کار تکنیکی است. اما نوشتن، کاری انسانی است. روزی خواهد رسید که ماشین به جای انسان، محتوا تولید کند. این روز آن‌قدر دور نیست و احتمالاً بعضی از کسانی که امروز این نوشته را می‌خوانند، آن‌قدر زنده می‌مانند تا محتواهای کاملاً‌ حرفه‌ای ماشینی (با ساختار کاملاً انسانی) را مشاهده کنند. اما نوشتن، انسانی است و انسانی باقی می‌ماند.

نمی‌گویم تولید محتوا بد است و نویسندگی خوب است. صرفاً آن‌ها را – به شکلی کوتاه و غیردقیق – مقایسه می‌کنم.

تولید محتوا، یک شغل است. اما نویسندگی، حتی اگر آن را به اشتباه شغل بنامند،‌ در ماهیت خود شغل نیست. واژهٔ نویسنده، بیش از آن‌که «شیوهٔ کسب درآمد یک انسان» را توصیف کند، «خود آن انسان» را توصیف می‌کند.

سال‌هاست که به دوستانم توصیه کرده‌ام:‌ بنویسید. زیاد بنویسید. وبلاگ بنویسید.

اکنون که مسیر پشت سر را نگاه می‌کنم و نوشته‌های دوستانم را می‌خوانم، به نتیجه می‌رسم که تعداد کمی از آن‌ها‌ به سراغ «نوشتن» رفتند و تعداد بیشتری به سراغ «تولید محتوا.»

نمی‌توانم بگویم انتخاب کدام‌یک از آن‌ها درست بوده و کدام نادرست. اما می‌توانم به چند نکته اشاره کنم تا هر یک از دوستانم، ببینند در کدام موارد با من هم‌نظرند و در کدام مورد، نگاه متفاوتی دارند.

تولید محتوا، رنگ انسانی کمتری دارد (يا اساساً‌ رنگ انسانی ندارد). شما یک عبارت یا موضوع را انتخاب می‌کنید و سعی می‌کنید درباره‌اش بهترین یا کامل‌ترین مطلب ممکن را بنویسید. در تولید محتوا، ترجیحات مخاطب و پرسونای او و نیز الگوریتم‌های پلتفرم‌های اجتماعی و محاسبات موتورهای جستجو اهمیت پیدا می‌کند. دغدغه‌های نویسنده در اولویت بعدی است. سوال کلیدی این است که با چه کلماتی بنویسم یا حرف بزنم که «مخاطب» آن را بپسندد؟ چگونه بنویسم که توییتر دوست داشته باشد؟ چه کار کنم که اینستاگرام من را «شایستهٔ اکسپلور خود» بداند؟ چه باید کرد تا گوگل من را دوست داشته باشد؟

اما در نوشتن، حتی اگر همهٔ موارد بالا مهم باشند،‌ هیچ‌یک دغدغهٔ اول نیستند. دغدغهٔ اول این است که «چه بنویسم و چگونه بنویسم که ذهنم آرام شود؟ این بار سنگینی را که در ذهنم مانده،‌ با کدام ابزار و روی کدام رسانه خالی کنم، تا مغزم آرام شود و دوباره بتوانم خواب آرام را تجربه کنم؟»

تولید محتوا، بد نیست. کاری مفید و ضروری است. می‌تواند در کوتاه‌مدت یا میان‌مدت، منافع تجاری و مالی هم داشته باشد. اما تولید محتوا نویسندگی نیست.

برداشت من این است که تولید محتوا، در آينده، جز برای کسب و کارها معنا نخواهد داشت. شاید با تولید محتوا برای شرکتی که تجهیزات پزشکی می‌فروشد،‌ بتوان مخاطب جذب کرد. شاید با تولید محتوا، بتوان شال و روسری فروخت. شاید با تولید محتوا، بتوان مشتریانی تازه برای کیک و چای پیدا کرد. اما با تولید محتوا نمی‌توان «خواننده و گوینده و شنونده» پیدا کرد.

در تولید محتوا،‌ همیشه رقابت وجود دارد. همیشه کسی هست که بهتر بگوید. بهتر بنویسد. بهتر فیلم بسازد. بهتر عکس بگیرد.

اما در نوشتن، هر کس مسیر منحصر‌به‌فرد خود را دارد. نمی‌توان کسی را با کسی مقایسه کرد. نوشتن، رابطه (Relationship) می‌سازد. اما تولید محتوا، مخاطب را درگیر (Engage) می‌کند. Relationship همان واژه‌ای است که برای عمیق‌ترین و جاودانه‌ترین حس‌ها به کار می‌رود. و Engage همان واژه‌ای است که گیر کردن دو چرخ‌دنده را در گیربکس توصیف می‌کند. یکی انسانی است و دیگری مکانیکی.

نمی‌خواهم بگویم یکی خوب است و یکی بد. اما می‌خواهم بگویم، من اگر زمانی از نوشتن گفتم، در ذهنم وبلاگ‌نویسی به این سبک بود؛ هر کس در هر قلمرویی که می‌پسندد: از ساراماگو تا دن اریلی و ست گادین. آن نوع نوشتن بود که می‌گفتم ذهن را باز می‌کند. شوق یادگیری را افزایش می‌دهد. چشم را به روی جهان‌های نادیده می‌گشاید. دل را زنده می‌کند. مهر در دل مخاطب می‌آورد و دستاوردهایی از این دست.

بعضی دوستانم از این جنس (ضعیف‌تر یا قوی‌تر مهم نیست) نوشتند. اما برخی دیگر، مشغول تولید محتوا شدند و «مزرعهٔ کلیک» کشت کردند. کار اشتباهی بود؟ نه. اما کار دیگری بود.

محمدرضا شعبانعلی – کتاب نوت بوک ساراماگو | بهانه‌ای برای یادآوری اهمیت نوشتن

۱ دیدگاه

  1. 05/03/2023

    […] که می‌تونید از این لینک […]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *