انتقاد ناپذیری
محمدرضا نوشته بود: ویژگی مهمی که خیلی در پیشرفت زندگی من نقش داشته، انتقادناپذیری است. خیلی خوشحالم که هرگز انتقاد هیچکس و اساساً نظر مردم را جدی نمیگیرم. بر این باورم که کسی که حرف همهی مردم را جدی بگیرد، به همان جایی میرسد که همهی مردم رسیدهاند: هیچ جا!
باید تا هجده سالگی درس بخواند و معدل بالا بیاورد. تا مردم در مهمانیها به او لبخند بزنند و خوشحال شوند.
باید به بهترین دانشگاه و بهترین رشته برود تا مردم به او لبخند بزنند و خوشحال شوند و او هم احساس پیشرفت کند.
باید ازدواج کند. تا مردم بگویند زندگی خانوادگی خوبی دارد و به او لبخند بزنند و خوشحال شوند و او هم حالش خوب باشد.
باید هر روز به موقع سر کار برود و به موقع به خانه بیاید تا مردم بگویند زندگی متعادلی دارد و لبخند بزنند و …
باید فرزنددار شود. تا مردم بگویند که کانون خانوادهی آنها گرم است و یک خانوادهای دارند که همه حسرتش را میخورند.
و حالا خودش، با حسرت بنشیند و در ذهنش، از روزهای خوب و زندگی خوب، فانتزی بسازد و به مردم لبخند بزند!
احتمالاً همان «مردم» که الان نوشته من را میخوانند، میگویند: اینطوری که پیشرفت نمیکنی! اینطوری که رشد نمیکنی و اصلاح نمیشوی! و من هم همیشه جوابم این است که اصلاح شده و رشد کرده و پیشرفت کردهی شما را دیدهام. ارزانی خودتان. من همین نوع اصلاح نشده و پیشرفت نکرده و رشد نکردهی خودم را ترجیح میدهم!
بر این باورم که همهی بزرگانی که در تاریخ تحولی ایجاد کردهاند، مردم را به هیچ چیز حساب نمیکردهاند! آنقدر ادامه دادهاند تا مردم مجبور شدهاند آنها را به چیزی حساب کنند.
نیوتون تمام آن سالها که در خانهاش کیمیاگری میکرد و مردم به او میخندیدند، هیچکس را جدی نگرفت. کیمیاگری سادهاندیشی بود و رفتارش بینتیجه. اما در حاشیهی همان کارها بود که تصادفاً فرمولهای امروز او هم خلق شدند.
بعید است زمانی که ادیسون برای هزارمین بار تلاش میکرد چیزی شبیه لامپ بسازد، مردم او را تشویق کرده باشند. احتمالاً همه گفتهاند او احمق است و او به کار خود ادامه داده است.
بعید است وقتی دکتر حسابی شبانهروزی درس میخواند و مطالعه میکرد، بقیه تشویقش کرده باشند. احتمالاً برایش از «تعادل در زندگی» گفتهاند و اینکه یک مدرک تحصیلی کافی است و بقیهاش را صرف زندگی روزمرهات و بهبود وضع مالیات کن.
بعید است این نسل دانشگاه رها کردهای که دنیای فنآوری امروز را خلق کردهاند، در زمان ترک دانشگاه، با تشویق مردم مواجه شده باشند!
آنهایی که مردم را جدی گرفتهاند جوانان خوبی شدهاند که اگر پسر هستند فقط به درد «دامادی» میخوردهاند و اگر دختر هستند، «عروسی» شدهاند که افتخار تمام فامیل هستند و احتمالاً کارکرد اصلیشان در عالم هستی، «عروسی و دامادی کردن» است!