خاطرات ورزش های رزمی من
من اولین باشگاه ورزشی که ثبت نام کردم در سال1385 ، یک کلوب ورزش های رزمی بود و از بین کلاس هایی که داشت من کونگ فو کمپو رو انتخاب کردم؛ اساتید توی باشگاه و اعضای هم کلاسیم خیلی نسبت به کاری که میکردن پشن داشتن و اینکه برای رفتن به مسابقات گاهی میدیدم اعضای ارشد تر از من دارن آماده میشن خیلی برام جذاب بود؛
این شد که با خودم عهد کردم من هم باید مسابقات بعدی ثبت نام کنم و طعم این لحظات رو بچشم و البته که نزدیکی باشگاه به خونه مون و داشتن دوستانی که قبل از من قهرمانی کسب کرده بودن ، دست به دست هم دادن تا من بتونم چندتا قاب عکس و مدال و گرمکن ورزشی به تزئینات اتاقم اضافه بشن.
این ویدئو هم بخشی از خاطرات اون مقطع از زندگی منه…
خاطرات روزهایی که زندگیم در تمرین، مبارزه و باشگاه تعریف میشد.
آخرین مسابقاتی که شرکت کردم سال 1398 بود؛ اما خب اگر از همون عقب تر بخوام داستان رو بهتون توضیح بدم این مسابقه رفتن و روزی حدا اقل 1.5 ساعت ورزش ادامه داشت تا سال 1391 که رفتم سربازی و فصل جدید از زندگی و آمادگی جسمانی رو تجربه کردم. البته که ورزش توی باشگاه به دلیل اینکه اختیاری بود بیشتر از روی علاقه و هدفمند انجام میشد و توی سربازی به دلیل اجباری بودنش لذتش رو کم میکرد، اما خب من سعی میکردم نگاهم رو به همون رژه رفتن هم یک نگاه ورزش محور کنم تا به سختی های خدمت اضافه نکرده باشم؛ بگذریم که من بخاطر گذشته رزمی که داشتم پاهای منعطی داشم و رژه رفتن سخت نبود برام و توی همون یکی دو ساعت اول فرمانده مون فهمید نفر اول خط رژه کی باید باشه…
تنها منفعتی که حکم های قهرمانی و آمادگی جسمانیم توی خدمت برای من داشت این بود که توی هفته نیروی انتظامی مارو بردن یک هفته ای یک باشگاه در اختیارمون گذاشتن که تمرین کنیم تا بتونیم برای روز مراسم جلوی فرمانده ها چندتا حرکت دفاع شخصی(جوجیتسو) رو اجرا کنیم و این اولین آشنایی من با حرکات دفاع شخصی نبود؛ چون من رشته اولم کونگ فو کمپو بود که کمپو خودش ترکیبی از مبارزات خیابانی، بوکس و کار با سلاح های مختلف بود.
خب یکم خلاصه اش کنم، خدمتم تموم شد و 7-8ماهی گذشت و هیچ ورزش انجام نمیدادم، چون درگیر مسائل دیگه ای بودم و خیلی زود فهمیدم که باید دوباره یک باشگاه ثبت نام کنم و این انرژی درونی رو به گردش بندازم، البته به سمت یک سبک جدید رفتم؛ هاپکیدو و ووشو دومین و سومین کلاس های رسمی بودن که ثبت نام کردم و دوتا ازون مسابقات توی فیلم هم مربوط به همون دوره هاس؛
آخرین مسابقات رو با وعده اینکه اگر اول بشیم با بورسیه هیئت ورزش میریم تایلند شرکت کردم و اول هم شدم اتفاقا، اما از شما چه پنهون نه تنها تایلند رفتن همه اش وعده وعید بود بلکه حکمم رو هم نذاشتن به دستم برسه.بگذریم.
خوبی و بدی های رشته های رزمی
الان که دارم این متن رو مینویسم خیلی از رزمی دور شدم و می تونم بگم دلیل بزرگی که ازش زده شدم دیدن مسابقات MMA و کشتی کج بود؛ نمیدونم حرفم درسته یا نه اما بنظرم اگر بحث مافیای شرط بندی و بحث بیزنسیش رو کنار بذاریم؛ برای شرکت در این مسابقات باید خشن بود و روحیه جنگجو داشته باشی و من با بالا رفتن سنم، نتونستم بپذیرم که همچین آدمی باشم؛ الان سبک جدید از ورزش ها رو دارم تجربه میکنم که بزودی براتون راجع بهشون خواهم نوشت.
مهم ترین دستاورد من از باشگاه رزمی این بوده همیشه احساس جسارت زیادی در وجودم حس میکنم و ترسی از کتک خوردن هم ندارم! از مشت توی صورت و شکستن دماغ که بدتر نیست!
البته بعلاوه این مورد من پاهای منعطفی دارم که مدیون حضور در ورزشی ام که ضربات پای زیادی داشت؛ این مورد رو بخوام بسطش بدم، داشتن پاهای منعطف خیلی به من کمک میکنه در پیاده روی و یا انجام هر فعالیتی که روان تر و دلپذیر تر انجامش بدم؛
یه ویدئوی میت زدن توباشگاه هم ببینید تا ادامه بدیم.
ورزش های رزمی جزو ورزش های انفرادی یا solo player محسوب میشن و این ویژگی باعث میشه فشار زیادی در زمان مسابقات روی آدم باشه؛ من توی تیم بسکتبال دبیرستان هم 3 سال بازی میکردم و چند باری هم قهرمانی کسب کردیم در سطح استان و منطقه؛ اگر بخوام با ورزشی مثل بسکتبال مقایسه کنیم که یک ورزش کاملا گروهیه، فشار و استرس بدلیل تقسیم شدن روی تمام تیم، کار رو راحت تر میکنه برای ورزشکار، اما در ورزش های انفرادی مثل اسکی، تنیس، کشتی، تکواندو، بوکس و … تمام تمرکز روی خود فرده.
این اینجا باشه تا بعدا بیام در مورد ورزش کردن و پیداکردن سبک ورزشی مناسب بدن بیشتر صحبت کنم.