از کاه به کوه

«از کاه به کوه رسیدن» یعنی همون توانایی عجیبی که آدم داره یه چیز خیلی کوچیک، بیاهمیت یا حتی خندهدار رو بگیره و تبدیلش کنه به یه موضوع بزرگ، دراماتیک یا سرنوشتساز.
تو فرهنگ عمومی معمولاً به شکل بزرگنمایی بیمورد به کار میره؛ مثلاً یکی بهت بگه “یه مو اومده تو غذات” و تو شروع کنی به خطابهٔ حقوق بشری علیه ظلم سیستماتیک آشپزی 😂. ولی از یه زاویهی دیگه، میتونه یه جور قدرت خلاقیت هم باشه: اینکه از یه جرقهی ساده (یه تصویر، یه جمله، یه اتفاق پیشپاافتاده) یه اثر هنری، یه ایده، یا حتی یه پروژهی بزرگ بسازی. چیزی که خیلی از نویسندهها، فیلمسازها و حتی کارآفرینها انجام میدن در اصل همین از کاه، کوه ساختنه.
- یه پیامک اشتباهی → فیلم کوتاه عاشقانه.
- یه خط ترک روی دیوار → پروژه معماری با ایدهی شکاف و نور.
- یه حرکت عجیب گربهت → اختراع یه صندلی پتفرندلی.
واقعاً همین چیزه که بهش میگن جادوی خلاقیت: یعنی از یه چیز کوچیک و حتی به ظاهر بیارزش، یه چیزی دربیاری که خودت یا بقیه رو تکون بده.
خودِ فیلمسازها و نویسندهها خیلی از همین زاویه حرکت میکنن. ریچارد لینکلیتر مثلاً، کل یه 3گانه فیلم رو از قدمزدن و گپ زدن دو نفر در خیابون میسازه. یا وس اندرسون از یه دفترچه نقاشی بچگیش میتونه دنیاجدید بسازه.
از GPT4 پرسیدم مثالهای بیشتری بیاره: (برای خوندن کلیک کنید)
یه لکهی قهوه روی میز → تبدیل بشه به پترن یه پارچه.
یه مکالمه بیسر و ته تو تاکسی → ایدهی استندآپ یا سکانس فیلم.
یه اشتباه تایپی → اسم برند جدید.
یه اشیای دمدستی تو کارگاه → یه فرنیچر عجیب و کاربردی.
Pink Floyd – Money: صدای کشوی پول و سکهها رو ضبط کردن و گذاشتن ریتم آهنگ. سر و صدای دمدست → یکی از نمادینترین ترکهای راک.
جان کیج – 4’33’’: نشست پای پیانو و هیچی نزد. سکوت معمولی سالن → خودِ قطعه موسیقی.
ببین خلاصهش رو برادرنه میگم، این “از کاه، کوه ساختن” تو هنر و طراحی انگار یه سوپرپاوره.
این پروژه برونریزی و تصویری کردن فکرها، خوشمزهگیها و دغدغههامه و دوست دارم تشویقتون کنم کاههاتون رو کوهکنید. (چه جمله پر نیمفاصلهای بود، جیگرم حال اومد)
قسمت اول “از کاه به کوه”
آدرس پست در صفحه اینستاگرام من: کلیککنید