تنها بدی سینما…
ما آدم های کاملی نیستیم، همه فکر کنم به این واقفیم، حداقل من که خودم رو ناقص میدونم و هروز در حال بزرگ شدن و کامل تر شدن؛
وقتی این مسله رو وقف میدم به سینما میبینم بازیگرا هم همینطورن، فیلم ها کلی برای ساختشون زحمت کشیده میشه و ممکنه 100 ها نفر در یک پروژه سینمایی بصورت تیم همکاری کنن تا یک اثر فاخر خلق بشه، ازهمون شروعش اگه بخوایم به مسله ریز بشیم، از شروع نوشتن فیلم نامه تا اتاق گریم ،تا صدابرداری و ترکیب موسیقی، از تدوین نور و رنگ تا پروپاگاندا قبلش، همه و همه پرسنل در حال تلاش هستند که بازیگر رو بی نقص جلوه بدن!
سینما نقطه ضعفش اینه که آدما و قهرمان هاش رو کامل نشون میده -کارگردان های کمی هستن که تونستن مرز واقع گرایانه بودن داستانشون رو حفظ کنن مثل ریچارد لینکلیتر – اما خب نکته اینه این مسله اگر درک نشه ممکنه بازیگر رو به پوچی برسونه! حالا وارد بحث روانشناسی بازیگر نمیخوام بشم اما واقعا واقعا واقعا هر سال نقش یه آدم رو بازی کردن مسله پیچیده ایه! اینکه اون اواخر عمر که گذشته ات رو مرور میکنی و میبینی چیزی که در اون لحظه هستی با اون جوون 20ساله چقدر متفاوته! خواه ناخواه، فرو رفتن در هر نقشی تو رو به اون شخصیت در دنیای واقعی هم کمی نزدیک میکنه! اگر مصاحبه بازیگرا رو ببینین خودشون هم میگن که بخشی از ویژگی های کارکتر فیلم توشون باقی مونده؛
اینکه سینما آدما رو اینقدر کامل نشون میده میتونه واسه بیننده هم ضرر هایی رو داشته باشه، ذهن بلافاصله بادیدن هر فیلم، تصویر یا حتی یک ویدیو در اینستاگرام شروع به مقایسه کردن میکنه، این مقایسه باعث میشه اعتماد بنفس آدم پایین بیاد ناخودآگاه و خودش رو ببینه که چقدر با کارکتر فیلم فاصله داره و چقدر داره از زندگی لذت نمیبره! چقدر کارکتر داره تصمیم های درستی میگیره و چقدر من توی تصمیم گیری افتضاحم!
حالا شاید بپرسید چرا تنها بدی؟ یعنی بدی دیگه ای نداره؟ اصلا چرا عکس کتی بلانشیت رو گذاشتی واسه پست؟ نکنه منظورت اینه ایشون با این همه کمالات و هنر کامل نیستن؟ خب حق دارید، بپرسید. بعدا میام مینویسم باقیشو…