سجع، جناس، اسلوب معادله | آرایه ادبی

زبان و ادبیات فارسی

بعنوان کسی که همشهری ها و هم زبون هاش فردوسی و عطار و چندتا غول ادبیاتی دیگه هستن، همیشه عذاب وجدان دارم که نکنه اونقدری که باید فرهنگ خودم و زیبایی هاش رو نشناختم؛ اما خب از طرفی من کلا علاقه ای به تاریخ ندارم- اللخصوص جنس تاریخی که صرفا گزارش وقعه یک دوره خاص بوده، باز یک فیلم تاریخی باشه شاید بتونم یکی دوساعت تحملش کنم- و ترجیح میدم در زمان های غیر کاری -که تمرکز حواسم روی همون هفته جاریه- به آینده فکر کنم و اون رو مطابق علایقم بسازم تا اینکه راجع به گذشته بخونم؛ و خب به همین دلیل وقتی میخوام کتابی بخرم و بخونم انتخابم نویسنده هایی هستن که در قید حیاتن و از نسل معاصر حساب میشن.

ولی خب من عاشق آرایه های ادبی در زبان فارسی هستم؛ بعضی از آرایه هاهستن که در تمام زبان ها و ادبیات مختلف استفاده میشن، مثل واژه آرایی، ایهام یا کنایه اما بعضی آرایه ها مختص زبان فارسیه؛ بازی ادبیات برای من از کلاس سلفژ موسیقی شروع شد؛ یه روز که بحث موسیقی و شعرایرانی بود، معلمم یک شماره تلفن نوشت پای تخته و چند نفر گفت به فارسی و انگلیسی بخوننش، نکته جالبی که بهش اشاره کرد این بود که ما در زبان فارسی علاقه به ایجاد ریتم و آرایه های ادبی مختلف داریم، برای همینه که بصورت پیش فرض اعداد رو به صورت دسته های 3 تایی و 2 تایی میخونیم، اما در ادبیات انگلیسی همین خواندن یک شماره به صورت خواندن تکی اعداد انجام میشه.

در نوشته یادگیری ادبیات انگلیسی گفته بودم که ادبیات فارسی سخت تر از انگلیسیه به دلیل اینکه آرایه های ادبی ای داره که صرفا کارکردشون طبع شاعرانه و حس زیبایی شناسی ما ایرانی ها و اجدادمونه و کاملا انحصاری هستش؛

آرایه از مصدر آراستن به معنی زینت دادن و آرایش کردن گرفته شده است. در واقع می‌توان گفت آرایه ابزاری است که وظیفه‌اش خوش نما و خوش منظر کردن جمله است و آرایه های ادبی یا صناعات ادبی مجموعه‌‎‌ای از روش‌های نغز و هنرمندانه هستند که زیبایی و اثر بخشی کلام را از نظر لفظی و معنایی افزایش داده و سبب نفوذ کلام در دل مخاطب می‌شوند.

در ادامه میخوام با سه تا آرایه ادبی یعنی سجع، جناس، اسلوب معادله آشناتون کنم که شما هم بیشتر بتونید ببینیدشون ازین به بعد، با من همراه باشید.

سجع

سجع در لغت به معنی بانگ کردن قمری و سخن با قافیه گفتن است. در صنایع ادبی، سجع آرایه‌ای است که در آن، کلمات نثر هم‌قافیه هستند. می‌توان چنین گفت که سجع در نثر، همان حکم قافیه در شعر را دارد. چند سجع زیبا در نثر زیر از مناجات‌های خواجه عبدالله انصاری، قابل مشاهده است:

الهی اگرچه بهشت چون چشم و چراغ است.
بی دیدار تو درد و داغ است.
دوزخ بیگانه را بنگاه است.
و آشنا را گذرگاه است
و عارفان را نظرگاه است.
الهی اگر مرا در دوزخ کنی دعوی دار نیستم،
و اگر در بهشت کنی بی جمال تو خریدار نیستم.
الهی!
من به حور و قصور ننازم، اگر نفسی با تو پردازم، از آن هزار بهشت سازم.

“خواجه عبدالله انصاری”

اگر هم اهل فیلم هستید، آقای احسان جوانمرد نویسنده قوی ای هستن که دایره لغات فارسی گسترده و طبع شاعرانه ای دارن؛ احسان جوانمرد نویسنده دو سریال بانوی عمارت و جیران هستند؛

بنظرمن نوع ترانه سرایی که در موسیقی رپی و هیپ هاپی می‌شه هم تا حد زیادی از همین آرایه ادبی الهام می‌گیره.

جناس

جِناس در لغت به معنی هم‌جنس بودن است. در صنایع بدیع، جناس آرایه‌ای است که در آن دو یا چند کلمه که در تلفظ شبیه هم یا هم‌جنس اما در معنی مختلف باشند، به کار می‌رود؛ بیت معروف زیر از خیام آرایه جناس دارد که در آن، «گور» اول همان حیوان معروف و «گور» دوم به معنی قبر است:

بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟

اسلوب معادله

اسلوب در لغت به معنی روش، و معادله به معنی برابری است و بر روی هم به معنی «روش برابری» است. در اصطلاح ادبی بیان مطلبی در دو عبارت مستقل، به نحوی که یکی از طرفین معادلی برای تأیید عبارت دیگر است؛ هرگاه شاعر بیتی بسراید که با عوض کردن جای مصراع اول و مصراع دوم خللی در مفهوم بیت ایجاد نشود و بیت دوم مصداقی برای بیت اول باشد، به آن آرایهٔ اسلوب معادله گویند. صائب تبریزی از جمله سخن‌وران و شاعرانی است که اسلوب معادله را به عنوان یک عنصر اصلی در نوشته‌های خویش قرار داده‌است. (شاعر در مصراعی سخن می‌گوید و برای اثبات سخن خود از مثل استفاده می‌کند)

زیبایی‌آفرینی اسلوب معادله بر پایۀ شباهت می‌باشد.برای مثال:

دود اگر بالا نشیند، کسر شأن شعله نیست / جای چشم ابرو نگیرد، گرچه او بالاتر است

مصراع دوم در حکم مصداق و نمونه‌ای برای مصراع اول است.بنابراین اسلوب معادله دو بخش دارد: موضوع و مثال؛ یعنی در یک مصراعِ بیت، معمولاً موضوع یا مفهومی ذهنی بیان می شود و در مصراعِ دیگر مثال و نمونه‌ای عینی و محسوس برای آن آورده می‌شود:

سعدی از سرزنش خلق نترسد، هیهات / غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را

در مصراع اول شاعر موضوعی را بیان کرده‌است( سعدی(شاعر) از سرزنش مردم نمی‌ترسد) و در مصراع دوم مثالی برای این موضوع بیان کرده است( کسی که در رودِ نیل در حال غرق شدن است از بارش باران و خیس شدن ترسی ندارد).

گاهی اوقات برای تأکید، اول مثال ذکرشده و بعد مفهوم آمده است:
ریشۀ نخل کهنسال از جوان افزون‌تر است (مثال) / بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را (موضوع)

مثال‌های بیشتر برای اسلوب معادله:

  • 1. از تماشای خرامش چون نلغزد پای عقل / خار و خس را طاقت این سیل عالم‌برده نیست
  • 2. از تنگي دل است كه كم گریه مي كنم مينای غنچه زود نریزد گلاب را
  • 3. از خودآرایان نمی‌باید بصیرت چشم داشت / عیب پیش پا نیاید در نظر طاووس را
  • 4. از موجۀ سراب شود بیش تشنگی/ پروانه را خنک نشود دل ز ماهتاب
  • 5. اشک ندامت است سیه کار را فزون/ در تیرگی زیاده بود ریزش سحاب

نویسندگان و شاعران در دوره‌های پیشین از خواجه عبدالله انصاری، ناصرخسرو و خاقانی گرفته تا سعدی و حافظ و دیگر نویسندگان و شعرا در دوره معاصر از فروغ  و سهراب تا دولت آبادی و قیصر امین پور و شفیعی کدکنی، در شعرها و نوشته‌های خود از آرایه‌های ادبی به عنوان ابزاری برای جلوه بخشیدن و اثر گذارتر بودن نوشته‌هایشان استفاده کردند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *