رقصیدن، اولین رفتار جمعی بشر
رقص شايد اولين رفتار جمعي بشر اوليه در مقابله با ترس و تنهايي باشه.و قسم به دختری که میرقصد!
برید رقص یاد بگیرید. هم پسرا هم دخترا! رقص های دونفره.تا یاد بگیریین چطوری باید وزن بدنتون رو تو بغل یکی دیگه کنترل کنید. ببینید چطور باید دخترو بلند کنی از زمین، بغلش کنی و تو دستات انحنا بدیش موقع عشق بازی….تا یاد بگیری انحنای کمرت باید چطور باشه تو دستای پسر، یاد بگیری در حالی که لباتو میخوره، پاهاتو چطور دور کمرش قفل کنی، یاد بگیری در حین سکس اگه وزنت بالای65 یا قدت بالای ۱۵۵ هست چطور جوری تو دستاش تاب بخوری که انگار ۴۰ کیلو هستی، تا به بهترین حالت سکست برسی و پوزیشنایی که تو خوابم تصورشو نمیکردی، خود به خود برات اتفاق بیوفته و ارگاسمی که نمیدونستی امکان پذیره رو بار ها تجربه کنی.
اینی که اکثر آأما انجامش میدن رقص نیست به نظرم، اللخصوص رقص کلاسیک و 6.8 ایرانی؛ رقص یعنی حرکاتی که انسان بر اثر شادی درونی از خودش نشون میده. حالا اینی که شما دو نفر میرید جلو هم می ایستید، یکی دستشو اینوری میکنه پاشم همزمان همونوری میکنه، اونوری ام دستشو همون وری میکنه و پاش. بعد دوباره جفتی دستشونو این بار اونوری میکنن. این یعنی حرکات مصنوعی در جهت اینکه بگیم رقص بلدیم!
مساله مهمتر، آیا واقعا اون لحظه شادین؟
یا چون اقدس خانوم ناراحت میشه تو عروسی بچش نرقصیدی پا میشی اون حرکات رو بروز میدی؟ حتی اون شیلنگ تخته هایی که بعضیا تو مستی ازسرخوشی میندازن دلنشین تره. چون از شادی درونی میاد بیرون.
رقص تعریف مشخصی داره، بدین صورت که موسیقی دست ناخودآگاه شما را میگیرد، میبردتون وسط، تکونتون میده، در حالیکه در حالت عادی شما اصلن رقصی بلد نیستید!
بعد چرا شما دختر با دختر میرقصه پسر با پسر؟ مگه همه دخترا دوس ندارن با پسر برقصن و همه پسرا با دختر؟ چون ممکنه فلانی بگه اینا با همن؟ تباه ها. تباه ها؛ تمام عمرتون به حرف مردم گذشت یه فکری واسه خودتون بکنین. متن زیر رو هم بخونید زیباس، شاید نگاهتون به رقص رو تغییر داد.
انسان برهنه و بي سلاح هوشمندانه مي آموزد كه در تقابل با طبيعت قادر خواهد بود به حيات خود ادامه دهد. در برابر وحشت از تاريكي و ترس از هيبت حيوانات درنده با رنگ كردن سر وصورت و بدنش با خطوط رنگي و با استفاده از استخوان و شاخ و برگ درختان و با زدن ماسك بر چهره اش براي خود هيبتي ترسناك ميسازد. با ايجاد حركت و هيجان در مقابل غرش حيوانات وحشي مي غرد و با كوبيدن پا بر زمين و زدن سنگ ها و چوب ها بر هم و بپا كردن آتش و دود، چرخش ها و پرش هاي تند به همراه باورهاي جادويي، براي مبارزه با ترس، رفتارهايي از خود بروز ميدهد تا عوامل خارجي تهديد كننده را مرعوب كند.او يورش را از باد، چرخش را از از گرداب، جوشش را از چشمه، خيزش را از موج، پرواز را از پرنده و غرش را از رعد گرفته با تركيبي هنرمندانه (خلاقانه) در قالب حركاتي تند و ريتميك كه ما نام رقص بر آن مي نهيم حضور خود را در جهان هستي اعلام ميدارد و با عصيان در مقابل عصيان طبيعت مي ايستد.شايد رقص اولين اعلاميه حقوق بشر باشد كه در آن بشر آمال و آرزوها، نيازها، ترس ها، و احساسات انساني را در قالب حركت و صدا به نمايش در آورده و به وي قوت و هويت انساني بخشيده است. به پاس بر خورداري از مواهب طبيعت، به ستايش ماه و خورشيد و زمين پرداخته است. براي باران به هنگام خشكسالي، براي غذا به هنگام گرسنگي ، براي پيروزي به هنگام شكار رقص و نيايش بر پا كرده است.
“سوسن خان محمدی”
در بستر زمان با رشد و غلبه انسان بر طبيعت به مرور از جنبه هاي جادويي رقص كاسته شده و جنبه هاي زيبا شناسي (زيبا شناختي) در آن رشد كرده و به مرور رقص شكل نمايشي و روايي به خود گرفته است.او اينبار ايستادگي را از كوه، اوج را از عقاب، شكوه را از آبشار، رويش را از جنگل، تداوم را از زندگي و محبت را از دلها گرفته با ترنم باران و آواز پرندگان در هم مي آميزد و با اجراي رقص هاي گروهي و فردي هويت و فرهنگ خود را به نمايش مي گذارد. ديگر نه از سر ترس كه پيروزمندانه براي عشق، اميد، آزادي و ستايش زندگي ميرقصد تا ميراث گذشتگان را به هويت كنوني خود پيوند داده و به آينده گان انتقال دهد. در واقع اين گذار از گذشته به آينده تعريف حقيقي رقص است و قدمتش به قدمت خود انسان بر مي گردد.او در پي شناخت و كشف شگفتي هاي جهان هستي به قدرت و اهميت رقص پي برده با كوبيدن بر طبل ها براي دعوت به همياري در كشت و كار، برداشت محصول، جنگ و مبارزه و نيايش اقدام به بر پايي رقص و پاكوبي كرده كه به نوبه خود تبديل به آيين هايي شده است كه در تاريخ تمدن بشر ماندگار شده و گوشه هايي از اسرار نياكان ما را آشكار كرده است. در گذر زمان عواملي چون شرايط اقليمي، آب و هوا، زبان، مذهب، معيشت و ….سبب تنوع در رقص ها گرديده است و به عنوان ميراث گذشتگان با رقص هاي كنوني ما تركيب شده است. اين تركيب ساختار اصلي رقصهاي فولكلوريك در جهان است. مانند رقص آتش، رقص باران ، رقص جنگ ،…… در نتيجه رقص هاي مناطق كوهستاني،كويري و ساحلي … با يكديگر تفاوت پيدا كرده اند و بر اين اساس رقص ها شكل گروهي و انفرادي، رزمي، بزمي و عاشقانه به خود گرفته اند. بطور مثال در شمال ايران كه هويت مردم با برنج و شاليزار و دريا آميخته است در تركيب رقص ها شان حركات درو كردن، پاك كردن و باد دادن برنج ديده ميشود. همچنين در برخي از مناطق رقص ها در حال انجام كار بر پا مي شوند كه روحيه اجتماعي و همياري مردم را تقويت ميكند. در جنوب ايران كه زندگي مردم با دريا و ماهيگيري همراه است براي نمايش بلم ها بر امواج دريا ، حركات تند و مواج و لرزان بر دستها و شانه ها به چشم مي خورد. مرز نشينان و اقوام كوچ نشين و عشاير كه همواره در معرض تهديد از سوي دشمنان و حمله حيوانات درنده بوده اند در رقصهاشان از چوب و سلاح و اسب و باز استفاده مي كنند. تا آمادگي و مهارت دفاعي خود را به نمايش بگذارند. بنا بر اين رقص هاي فولكلوريك بر گرفته از شيوه زندگي، آداب و رسوم ، فلسفه و اسطوره هاي هر قوم و ملت است. در خطه ي آذربايجان رقص هاي آذري و لزگي هم گروهي و هم انفرادي اجرا مي شوند. رقصنده ها با ايستادن در كنار هم سدي نفوذ ناپذير در مقابل در مقابل دشمن فرضي ميبندند. آنها روي انگشتان پاهاشان مي ايستند و تا حد ممكن خود را بالا ميكشند تا غرور و سر بلندي و توان خود را نشان دهند.عاشقانه در برابر معشوقشان مي رقصند و چالاك در مقابل رقيب مي ايستند. موسم برداشت محصول در ستايش طبيعت ميرقصند و در ميدان مبارزه خودنمايي مي كنند.با هر حركتي معناي خاصي را انتقال ميدهند كه بر گرفته از تاريخ، اسطوره، حماسه و مبارزات مردم اين مرز و بوم است. آنان در نرمش چون موج و در چرخش چون گردبادند. با دايره زدن ،صف كشيدن چرخيدن، پريدن و أجراي حركاتي چون يورتمه اسب ، سرباز تير خورده در ميدان مبارزه و حركات اكروباتيك آمادگي خود را به رخ مي كشند. رقصنده آذري با خنجرش به نرمي مي رقصد. او مهاجم نيست او مدافع است و در برابر دشمن فرضي ميرقصد. پيام او اين است : من با خنجرم كه مي تواند خون بريزد زيبا ترين احساسم را به تو هديه ميكنم و اگر به من تعرض شود آماده دفاع هستم.در غرب ايران اقوام كرد با دست به دست دادن و چسبيدن به هم زنجيره انساني مي سازند و به يك واحد يكپارچه تبديل ميشوند. سدي ميشوند در برابر يورش مهاجمان . اين رقص ها كه به چوپي معروف هستند با حركت دستمالي كه در دست نَفَر اول صف كه سر چوپي نام دارد آغاز مي شود كه حكم چوب رهبر را دارد براي هماهنگي در اجراء يك اكستر بزرگ موسيقي . سر چوپي با چرخاندن دستمال در هوا و حركت به چپ و راست و بالا و پايين بردن دستمال و حركات شلاقي بر آن ، نوع حركت و زمان تبديل آن به حركت بعدي را براي شركت كنندگان در رقص تعيين ميكند. جمع با حركت به جلو ، عقب ، پرش هاي هماهنگ و پا كوبيدن هاي پيوسته بر زمين به مالكيت خود بر آب و خاك و حضور خود در آن صحنه زندگي صحه مي گذارند. زنان با پوشيدن لباسهاي رنگي و مردان با هلهله هاي شادي پي در پي جاي پاي خود را محكم ميكنند و راه را براي هر گونه نفوذي مي بندد. بيشتر اين رقص ها با ساز و دهل اجرا ميشود كه صدايش تا دور دستها به گوش برسد.مردان ايل يختياري سوار بر اسب با حركات دوار و تفنگاشان بر دوش به گرد زنان كه در ميانه ميدان رنگها را با دستمالهاشان به فوران در مي آوردند مي گردند كه خود نمادي است از حمايت ،شجاعت و دفاع در برابر خشم طبيعت . آنان با رقص پيام صلح و دوستي را براي مردمشان به ارمغان مي آوردند.در خطه خراسان رقص چوب سمبلي است از چلاكي و چابكي مردان . چوب ها شان را بر هم ميزند و در لحظه به پشت سرشان نيز إشراف دارند . آهواني را مي مانند كه به هوا ميجهند و ميچرخند و با وقار فرود مي آيند و بر جهت مخالفشان چوب مي كوبند. دستارهاي زنانشان چون پرواز جمعي كبوتران از جهتي به جهت ديگر مي روند و با چرخي باز بر مي گردند. در شهر هاي مياني كشور رقص ها با گونه اي نمايش ادقام ميشوند مانند رقص هاي تخته حوضي كه در آن اغلب يك پير عاقل به همراه يك غلام جوان خيره سر در برابر حاكمان وقت نقش إيفا ميكنند و به همراه ساز و آواز و رقص و درد و رنج عوام در قالب پيامي طنز گونه به گوش حكام وقت خود ميرسانند.در تركمن صحرا رقص هايي در قالب هجا هايي كه به كشيدن نفس هاي سنگين ماند و تأكيدي است عميق بر ژوري روح آدمي كه نمادي است از زندگي. سحر و جادويي است در ميانه ميدان كه بينده را مسخ و ميخكوب ميكند و قدرت هر حركتي را از آنان سلب ميكند. اختياري نمي ماند جز خيره شدن و مات و مبهوت دنبال كردن جمعي كه به دور خود مي چرخاند و در در يك آن درون و برون را با صداي رعد گونه و طنين سهمگين قدمها شان كه بر زمين مي كوبند و در لحظه صدايي كه از اعماق وجودشان بر مي خيزد،در فضا مي پيچد و به چشم و گوش بينده گره مي خورد و انسان را در فضا معلق نگاه ميدارد.با چنين پيشينه اي از رقص ، فرهنگ كشور ما ايران غني ترين و مفهومي ترين و متنوع ترين رقصهاي فولكلور جهان را داراست كه حاكي از قدمت تمدن بشر در اين مرز و بوم است . آتشي كه از دير باز روشن بوده و بر ماست كه افروخته نگاهش داريم.
من دو تا پلی لیست میکس کردم مخصوص مهمونی هاتون و جهت ترویج فرهنگ رقصیدن، میتونید برای شروع از اونا استفاده کنید و سعی کنید چشم هاتون روببندید و بذارید موسیقی به ناخودآگاهتون نفوذ کنه و شمارو برقصونه. به امید روزی که برای رقصیدن منتظر رفتن به مهمونی نباشیم.
لینک های مفید:
۱ دیدگاه
[…] فیلمها از رقص و آوازها برای […]