زن، زندگی، آزادی

کاور آلبوم نگار |سورنا

یادمه قبلا که سایت نبود نوشته طولانی های مورد علاقه م رو تیکه تیکه مینوشتم روی کاغذ و گاهی سال به سال که خونه تکونی میکردم مثلا یه تعدادیش دور ریخته میشد و یه تعدادی هم پاره و مفقود الاثر…

اما بعضی ازونا سال به سال منتقل میشدن به محل جدید تر و دلم نمیومد که از یادم ببرمشون.

بین اون نوشته ها امروز یک کاغذ قدیمیِ پاره شده از سررسید، رو پیداکردم، که خیلی دوستش دارم و چندسالیه که دارمش. همیشه تعریف زن برام یه جورایی این چند خط متن زیبا هستش:

مرد والاترين مخلوقات است، زن رفيع ترين ايده آل هاست،
خدا براي مرد يك تخت ساخت و براي زن يك محراب، تخت تجليل مي گردد و محراب مقدس شمرده مي شود.
مرد مغز است و زن قلب، مغز نور مي سازد و قلب عشق، نور باززاده مي شود و عشق رستاخيز مي كند
به خاطر منطق، مرد قوي است، به خاطر اشك ها زن، شكست ناپذير است.
مرد قادر به هر نوع قهرماني اي است و زن قادر به شهادت، قهرماني رفيع مي كند و شهادت تصفيه
مرد برتري دارد، زن ارجحيت، برتري قدرت است، ارجحيت امتياز است
مرد نابغه است، زن يك فرشته، نبوغ غير قابل اندازه گيري است و فرشته غير قابل توصيف
آرزوي مرد شكوه والاست و آرزوي زن پاكدامني بي نهايت.
شكوه هر آنچه را كه بزرگ است، خلق مي كند و پاكدامني، هر آنچه را كه الهي است.
مرد يك رمز است و زن يك بشارت،رمز اصلاح مي كند و بشارت كامل مي نمايد.
مرد فكر مي كند، زن رويا مي بيند، فكر كردن يعني داشتن كِرمي در مغز، رويا ديدن يعني داشتن هاله اي در پيشاني.
مرد يك اقيانوس است و زن يك بركه، اقيانوس مرواريد زينتي دارد و بركه شعري خيره كننده
مرد عقابي در حال پرواز است و زن مرغ عشقي در حال آواز، پرواز يعني فتح كردن فضا، آواز يعني فتح كردن روح.
مرد يك معبد است، زن يك زيارتگاه، در معبد ما خود را كشف مي كنيم، در زيارتگاه ما زانو مي زنيم
خلاصه، مرد هرجا كه زمين به پايان مي رسد پيدا مي شود و زن جايي كه آسمان شروع مي شود!

” این متن منصوب به ويكتور هوگو هست”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *